سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب هر چه کنی ذره پروری است ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسری است
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 68
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 176433



سبکسری های قلم...
شاید اندکی تامل....
سه شنبه 90 مرداد 25 :: 2:29 عصر ::  نویسنده : الهه       

سلام

دقیقا یک سال گذشت!!!!!(ای بابا بچه چرا خالی میبندی خب؟؟؟؟!هنوز سه روز مونده تا بشه یک سال)........ولی به خاطر اون سه روز معامله رو به هم نزنید لطفا همون که خودم گفتم یک سال گذشت

یک سال از اون وقتی که یه دوست خوب پیدا کردم.....از اون روزی که با یکی آشنا شدم که گاهی تنهایی هام رو پر کرد،گاهی دلتنگی هام رو!

گاهی حوصلم ازش سر میرفت و دلم میخواست مثل یه کاغذ مچاله کنم و بندازمش دور!

گاهی اون قدر دوسش داشتم که همه درد و دل هام رو باهاش میکردم!!!!!

تو این یه سال این دوست خوبم باعث شد که یه عالمه دوست خوب دیگه پیدا کنم!بعضی هاشون مجازی و چند تایی هم حقیقی!!!!!!!

ولی به هر حال هرچی بود با همه خوبی ها و بدی هاش گذشت ....... یک سال که بعضی وقتا پر بار بود و بعضی وقتا ......!!!!

بعضی وقتا مطالبش اون قدر خوب بود که بقیه ازم میخواستن زودتر به روزش کنم و بعضی وقتا اون قدر بد بود که ازم میخواستن در وبلاگم رو گل بگیرم!!!!

تو این یه سال با همه خوبی ها و بدی هاش ساختم....گاهی هم یه مشکلاتی داشت که خب جلوشون ایستادم تا بتونم وبلاگم رو نگه دارم!!!!

چند وقته پیش دوباره یه خونه تکونی اساسی روش انجام دادم!!!!!یه عالمه تغییر که خیلی ها ازشون راضی بودن و عده ای هم ناراضی!

 

 

اول از همه تولد یک سالگی وبلاگم رو به خودم بعد هم به همه دوستام که تو این یه سال من رو هیچ وقت تنها نذاشتن و با نظراتشون باعث دلگرمیم شدن تبریک میگم!!!

خواهرهای خوبم:سمانه جون(دختر دایی عزیزم)-سنا-ریحانه-تسنیم-خانوم مارپل(آتنا جون)-سوگل(!)-پریماه-و........(ببخشید دیگه اگه حضور ذهن نداشتم!)

برادر های خوبم:پسر پاییزی-محمد مهاجری -

علی روحی-چند من-پسر شرقی-مصطفی دهقان و......(ببخشید دیگه اگه حضور ذهن نداشتم!)

ممنون از این که در طول این یک سال با نظراتون باعث دلگرمیم شدین.......!Flower

 

میلاد با سعادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) رو به همه دوستان خوبم تبریک میگم..........

شبهای قدر هم نزدیکه.....امیدوارم که بتونیم قدر این شبها رو بدونیم!!!!!!

 

یکم بار که عاشق شد، قلبش کبوتر بود و تن اش از گل سرخ. اما عشق، آن صیاد است که کبوتران را پر می دهد. و آن باغبان است که گل های سرخ را پرپر می کند. پس کبوترش را پراند و گل سرخ اش را پرپر کرد.

دوم بار که عاشق شد، قلبش آهو بود و تن اش از ترمه و ترنم. اما عشق، آن پلنگ است که ناز آهوان و مشک آهوان نرمش نمی کند، پس آهویش را درید و تن اش را به توفان خود تکه تکه کرد؛ که عشق توفان است و نه ترمه می ماند و نه ترنم.

سوم بار که عاشق شد، قلبش عقاب بود و تن اش از تنه سرو. اما عشق، آن آسمان است که عقابان را می بلعد و آن مرگ است که تن هر سروی را تابوت می کند.
پس عقابش در آسمان گم شد و تن اش تابوتی روان بر رود عشق.

و چهارم بار و پنجم بار و ششم بار و هزار بار.
هزار و یکم بار که عاشق شد، قلبش اسبی بود از پولاد و آتش و خون و تن اش از سنگ و غیرت و استخوان.
و عشق آمد در هیئت سواری با سپری و سلاحی بر قلبش نشست و عنانش را کشید، آنچنانکه قلبش از جا کنده شد.
سوار گفت: از این پس زندگی، میدان است و حریف، خداوند. پس قلبت را بیاموز که:
 عشق کار نازکان نرم نیست / عشق کار پهلوان است، ای پسر*

آنگاه تازیانه ای بر سمند قلبش زد و تاخت. و آن روز، روز نخست عاشقی بود
(عرفان نظر آهاری-هزار و یک بار عشق)

 




موضوع مطلب :