سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب هر چه کنی ذره پروری است ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسری است
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 173377



سبکسری های قلم...
شاید اندکی تامل....
جمعه 90 آبان 6 :: 4:16 عصر ::  نویسنده : الهه       

18 سال از عمرت گذشته و هیچ وقت از تلویزیون و برنامه هاش خوشت نیومده....

18 سال از عمرت گذشته و هیچ موقع علاقه ای به مهمونی رفتن نداشتی....

18 سال از زندگیت گذشته و هیچ وقت جذابیتی نداشته برات رفتن خرید.....

18سال از عمرت گذشته و تو این مدت یه عروسی نزدیک واست پیش نیومده

18 سال از عمرت گذشته و پدرومادرت نرفتن حج واجب....

18سال از عمرت گذشته و خواهر و برادرت بچه نداشتن.....

18سال از عمرت گذشته و هیچ وقت هوس نوشتن داستان و متن ادبی نکردی.....

18سال از عمرت گذشته و هیچ وقت دلت نخواسته تو کارگاه داستان نویسی ثبت نام کنی.....

18 سال از عمرت گذشته و .....

حالا تو سال هیجدهم زندگیت سالی که قراره یه امتحان بزرگ بدی سالی که قراره یه اتفاق بزرگ تو زندگیت بیفته که سرنوشتت رو تغییر بده عاشق برنامه های تلویزیون شدی که هیچ وقت برات هیچ جذابیتی نداشتن......

تو سال هیجدهم زندگیت دلت میخواد فقط بری مهمونی....

تو سال هیجدهم زندگیت دوست داری یه سره خرید باشی....

حالا تو سال هیجدهم زندگیت قراره دایی و عمو یا دختر خاله و پسر عمت ازدواج کنن

حالا تو سال هیجدهم زندگیتی و مامان بابات قراره مشرف بشن مکه اونم تو ماه ذی الحجه....

تو سال هیجدهم زندگیتی و خواهر و برادرت بچه دار شدن....

تو سال هیجدهم زندگیتی و دلت میخواد هرروز داستان بنویسی و متن ادبی بخونی....

تو سال هیجدهم زندگیتی و دلت میخواد کارگاه داستان نویسی ثبت نام کنی و بشی بزرگترین نویسنده دنیا.....

تو الان تو سال هیجدهم زندگیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتی.......!!!!

امسال قراره کنکور بدی ،امسال قراره درس بخونی،امسال قراره تو یه رقابت بزرگ برنده بشی........

اینایی که من نوشتم هم جز قوانین نانوشته روزگاره که حداقل دو سه موردش برای هرکسی که تو سن 18 سالگی قرار گرفته پیش اومده.....!

اما فکر میکنم میشه که تو سال 18زندگی بود و با این مسائل هم کنار اومد.......

من الان تو سال هیجدهم زندگیم هستم!!!!!دارم سعی میکنم که با اینا کنار بیام.........

مشکله که هم درس بخونی و هم...........

نمیدونم امیدم به خداست شما هم برام دعا کنید...........!

ســــــــــــــال 18زنـــــــــــدگی من می خوام پیـــــــــــــــــــــــــــــروز شـــــــــــــــــــــــــــم!

..............................

پ.ن1:سلام

پ.ن2:گفتنی ها رو بالا گفتم

پ.ن3:تقدیم به استاد عزیزی که سفارش کرد یه متن در مورد خلق اللهی که تو سال 18 زندگیشون درس میخونن بنویسم.......اینم از مشکلات بچه کنکوریا!

پ.ن4:التماس دعا شدید

پ.ن5:در پناه حق




موضوع مطلب :