سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب هر چه کنی ذره پروری است ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسری است
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 173318



سبکسری های قلم...
شاید اندکی تامل....
پنج شنبه 90 تیر 30 :: 5:5 عصر ::  نویسنده : الهه       

از تاکسی پیاده میشود باقی مانده پولش را این دست و آن درست میکند میخواهد چیزی بگوید که پشیمان میشود و میرود،دختردانشجویی که رو به روی دانشگاه آزاد از تاکسی پیاده میشود 50تومان بیشتر از کرایه هر روزش کم شده بود.با خود فکر میکنم از چند نفر این 50تومان را بیشتر گرفته است...

رفته ایم سوپری،خریدهایمان زیاد نیست ولی آن قدری هست که تازه توی خانه متوجه لیست خرید شوم که توی آن یک بستنی 500تومانی اضافه تر ازچیزهایی که خریده ایم کم شده،باخودم فکرمیکنم چندتا از این 500تومانی ها توی روز اشتباهی کم میشود.

رفته ایم یک فروشگاه که به بعضی از اقلام خوراکی اش حراج زده،چندتا از اجناسی را که قرار نداشته ایم بخریم را به خاطر20،30،50 در صد تخفیفشان به سبد اضافه میکنیم اما وقتی توی راه فاکتور را بررسی میکنیم متوجه میشویم که هیچ کدام از اجناس تخفیفی که نخورده اند هیچ مالیاتی را هم برای اجناس اضافه پرداخته ایم.با خود فکر میکنم که این اشتباه برای چند نفر دیگر تکرار شده!!!...

دخترک دانشجو به خاطر ترس از تحقیر اعتراضی نکرد!ما به خاطر آشنایی و عدم توهین به سوپری اعتراضی نکردیم،در فروشگاه کسی جوابگوی اعتراض کسی نیست ولی باید بگردیم و دلیل این همه حرف نزدن ها را بیابیم.هنوز هم نمیفهمم مشکل از تربیت ماست مشکل از اوضاع جامعه است یا باید پر رو باشی تا بتوانی از حق و حقوقت دفاع کنی...!

به تاکسی هایی فکر میکنم که بابت کرایه های اضافی که از من گرفته ان به آنها اعتراضی نکرده ام،به سوپرمارکت هایی که جنس اضافه حساب کرده اند و پول اضافی گرفته اند،به مکانهایی که با بی انصافی از مشتری شان قیمت بالاتری گرفته اند به مکانهایی مثل هتل و قطار و هواپیما که پول گرفته اند بابت خدمات اما خدماتی ارائه نکرده اند....و ما مشتری های خوب و مودب هیچ اعتراضی نکرده ایم،تا کسی پشت سرمان نگوید چه آدم بی کلاسی،چه قدر خسیس ، چه اقتصادی،چه قدر با حساب و کتاب،و فکرنکرده ایم که با این کارمان به دزدی در روز روشن کمک کرده ایم و ظلم کرده ایم به آدم های دیگری که مشکل مالی دارند و نمی توانند این دزدی را در زندگیشان تحمل کنند.....

بر گرفته از ضمیمه هفتگی روزنامه خراسان(جیم)با تصرف و تلخیص *ستون محرمانه مستقیم-صدیقه سادات بهشتی-

 

خیلی به حرفایی که بالا نوشتم فکر کردم....دیدم واقعا یه حقیقت محضه......برای خودم بارها پیش اومده که خواستم جایی بقیه پولم رو بگیرم اما نگرفتم...حالا چرا نمیدونم....شاید ترسیدم که تحقیر بشم....شاید هم ترسیدم که بهم بخندن....ولی الان که فکرش رو میکنم خب مگه گرفتن حق خنده داره؟؟؟مگه نه این که باید هرکس از حقش دفاع کنه؟؟؟؟مگه نمیگن که حق گرفتنیه نه دادنی!!!!!!

گرفتن حق و حقوقمون رو باید از اهمین مسائل ساده و پیش پا افتاده شروع کنیم تا اگه یه روزی خواستن بیشتر و بزرگتر به حقمون تجاوز کنن بلد باشیم جلوشون وایسیم.....بلد باشیم تو سری خور نباشیم و هرکس هرچی گفت قبول کنیم.....

الان تصمیمم رو گرفتم که از این به بعد از حقم دفاع کنم هرچند که باز هم مطمئن نیستم وقتی تو اون موقعیت قرار گرفتم چه عکس العملی از خودم نشون بدم.....!!!!ولی بیاین تصمیم بگیریم که رسیدن به اهداف بزرگ از همین اهداف کوچیک شروع میشه....پس اندکی تامل

 

پ.ن1:سلام......

پ.ن2:میلاد منجی بشریت مهدی(عج)گذشت و من نتونستم بیام و تبریک بگم ....حالا این عید گذشته رو بهتون تبریک میگم باشد که سال دیگر به همراه خود مولا این جشن بزرگ رو برگزار کنیم....

پ.ن3:اگه سریال نابرده رنج رو که شبا ساعت 11 از شبکه 3 پخش میشه نگاه نمیکنین....تیتراژ آخرش رو که احسان خواجه امیری خونده گوش بدین خیلی قشنگه......

پ.ن4:در پناه حق........




موضوع مطلب :


سه شنبه 90 تیر 14 :: 5:5 عصر ::  نویسنده : الهه       

دیشب بچه های همسایه سمت راست خونت گرسنه شبشون رو صبح کردن خبر داشتی؟

دیروز همسایه سمت چپیتون به خاطره این که نتونست کمترین خواسته های بچه هاش رو انجام بده جلوشون خجالت کشید آخه پول نداشت،میدونستی؟؟؟

هفته پیش همسایه رو به روییت به خاطره این که نتونست قبض آب رو پرداخت کنه ،آب خونش رو قطع کردن....خبر تازه ای بود نه؟؟؟

ماه قبل پدر یه خانواده برای این که نتونست از عهده بدهی هاش بربیاد به زندان رفت،دقیقا چهار تا خونه با تو فاصله داشت!عجیبه نه؟

دختر همسایه دیوار به دیوارت نتونست ازدواج کنه میدونی چرا؟؟؟؟چون پول نداشت جهیزیه هرچند ساده ای تهیه کنه

پسر هماسیه دیوار به دیوارت نتونست ازدواج کنه می دونی چرا؟؟؟؟چون پول نداشت که یه خونه هرچند خیلی کوچیک تو پایین ترین نقطه شهر اجاره کنه

 

 

چی داره میگذره اطرافمون وما ازش بی اطلاعیم؟مگه نه این که حق همسایه واجبه؟پس چرا ما حتی نمیدونیم که همسایمون دیشب گرسنه خوابیده؟؟؟

با زندگی های آپارتمانی حالا ارتباط ما محدود شده با واحد بغل دستمون و اگه احیانا خیلی(!)انسان وارسته ای باشیم سالی یه بار هم از احوال همسایه طبقه بالا (یا)پایین خبر میگیریم.اصلا هم به این موضوع فکر نمیکنیم که از هر طرف که حساب کنی تا چهل تا خونه با تو همسایه اند و واجبه که ازشون خبرداشته باشی....حالا چهل تا خونه هم نه اصلا از پنج تا خونه این طرف تر و اون طرف ترت خبر داری؟

الجار ثم الدار......این حدیث رو هم که حتما تا حالا بارها و بارها شنیدی.....در مورد بانو فاطمه زهرا(س)هم که حتماخبرداری دیگه؟میدونی که تو دعاهاشون همیشه اول همسایه رو دعا میکردن و بعد اهل خونه خودشون رو؟

اون وقت ما کوچکترین وظیفه که اذیت نکردن همسایه ست رو هم انجام نمیدیم.....چرا؟؟؟

شما بگید من چه گناهی کردم که باید پنجره اتاقم رو به خونه ای باشه که بچه کوچیک دارن و این بچه دلش میخواد جوجه داشته باشه و از قضا این جوجه مشکل خواب داره و شب ها خوابش نمیبره!!!من چرا باید جیک جیک این جوجه رو شبها تحمل کنم؟؟؟؟؟

شما بگید من چه گناهی کردم که باید پنجره اتاقم رو به خونه ی یه مادر بزرگ مهربون باشه که از قضا کلی بچه و نوه و نتیجه داره که همش هوس میکنن شام رو در خونه مادربزرگشون میل کنن و اتفاقا هم باید تو حیاط منزل مادربزرگ شام رو صرف کنند و بعدش هم برای تفریح و سرگرمی دور هم جمع بشند و تا دیروقت از هوای آزاد استفاده کنند گل بگند و گل بشنوند؟؟؟؟؟؟

کاش یه ذره بیشتر حواسمون رو جمع کنیم....حالا که قرار نیست به همسایمون کمک کنیم حداقل مواظب باشیم که مزاحمش نشیم.....بیاید یک کم بیشتر مواظب کارامون باشیم.....اندکی تامل!!!




موضوع مطلب :


شنبه 90 تیر 4 :: 3:39 عصر ::  نویسنده : الهه       

در شهریور 89 و در شهری که روزگاری پایتخت شکوه و جلال تمدن ایران باستان بوده است،یعنی در شهر شیراز جوانی تنها براساس وظیفه عرفی و شرعی تذکری لسانی و ساده میدهد به شهروند دیگری که حجابش خارج از عرف و ارزشها بوده است،اما بلافاصله این عمل نهی از منکر این جوان از سوی اراذل و اوباش حاضر در منطقه با حمله پاسخ داده و کار آن قدر بیخ پیدا میکند که به نیروهای انتظامی کشیده میشود،البته نه در حمایت از این ناهی منکر!شایان ذکر است که این ماجرا نسبت به اتفاقات ماه های آینده در سکوت کامل خبری و در آلودگی هوا محو شد.!

 

ششم آبان 89 ساعت 10 صبح،میدان کاج سعادت آباد در پایتخت ایران....مردی در کمال نامردی فرد دیگری را در مقابل انظار عمومی مردم با چاقو مجروح میکند،ضارب در این حادثه آن قدر تهدید به خودزنی کرد و فریاد کشید که غیرت در وجود مردم اطراف تبدیل به ترس شد!تا این که مجروح تبدیل به مقتول گشت....در خور یادآوری است که پلیس در این حادثه ظرف مدت 4 دقیقه در محل حاضرشد اما با استفاده نکردن از قانون بکار گیری سلاح(!) دو پلیس حاضر در صحنه نیز به خیل تماشاگران پیوستند!.در 15 دی ماه همان سال،همان مردمی که نظاره گر مردن تدریجی یک مقتول بودند،ساعت 6بامداد دوباره در محل حادثه گرد آمدند تا شاهد مردن یکباره قاتل و بسته شدن پرونده باشند.پرونده جنایی که روزی تیتر اول تمامی نشریات و مجلات بود،نقل مجلس جامعه شناسان،پرونده ای که مدتی روی میز کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ورق می خورد و پرونده ای که (تنها)با اعدام قاتل بسته شد!

 

سوم خرداد90 چهارده جوان با وارد شدن به یک مجلس خانوادگی در داخل باغی واقع در خمینی شهر اصفهان با ربودن تعدادی از خانم های داخل باغ متاسفانه اقدام به هتک حرمت و ...........

 

در پانزدهم خرداد ماه جاری در دانشگاه فردوسی مشهد ساعت یک بعدازظهر،دختردانشجویی توسط فرد ناشناسی بطور ناگهانی مورد حمله قرار گرفته و راهی بیمارستان می شود....در خصوص این ماجرا دو عدد تجمع دانشجویی اعتراض آمیز در داخل دانشگاه شکل می گیرد،مسئولان قول رسیدگی می دهند،ضارب بلافاصله شناسایی و دستگیر و این پرونده نیز مختومه میشود........

 

شامگاه شانزدهم خرداد ماه سال جاری خیابان شریعتی پایتخت،امام جماعت جوان دانشگاه علوم پزشکی تهران،حجت الاسلام فزاد فروزش،هنگامی که برای نجات یک دختر از چنگال دو نفر از اراذل و اوباش با از جان گذشتگی وارد عمل شده بود،مورد حمله دو رذل قرار گرفته و حتی تا مرز نابینایی پیش میرود!سه روز بعد از این حادثه وزیر ارشاد به دیدار حجت الاسلام فروزش می رود،در این دیدار فرزاد فروزش میگوید:من به وظیفه شرعی ام عمل کرده ام،من به دنبال مطرح کردن خود نبوده ام بلکه بر این باور هستم که هر مسلمان دیگری هم در جایگاه و موقعیت من بود به این وظیفه شرعی و الهی خودش عمل میکرد........و هفت روز بعد در سایت بالاترین در بالاترین تیتر این را میخوانیم:حجت الاسلام فروزش الگوی نسل مدرن ایران!!!!.......سرانجام بعد از 18 ساعت هردو ضارب دستگیر و این پرونده هم بسته میشود 

             برگرفته ازضمیمه روزنامه خراسان  هفته نامه جیم-جزیره-نوشته سجاد طلوع هاشمی     با تصرف و تلخیص

 

وقتی این نوشته های بالا رو می خوندم مو بر اندامم سیخ شد!!!!چه خبره مملکتمون و ما ازش بی خبریم!چه اتفاقی داره دور و برمون می افته ؟ ......... ما رفتیم تو خواب خرگوشی یا..........ما سرمون رو مثل کبک کردیم زیر برف یا.........

چرا هیچ کس هیچ عکس العملی از خودش نشون نمیده؟چرا هممون داریم بی تفاوت از کنار مسائل به این مهمی رد میشیم؟..........پس کی قراره  به دستورات دینمون عمل کنیم؟کی قراره امر به معروف کنیم؟کی قراره نهی از منکر کنیم؟؟؟؟

بارها دیدیم که تو خیلی از کشور های خارجی به محض این که یه اشتباه هر چند کوچیک رخ میده تمام مسئولان از همه مردم عذر خواهی میکنن ولی.....................

تو این خبرای بالا کسایی که آسیب دیدن همه هم وطنامون بودن که یا به خاطر انجام دادن نهی از منکر به این روز در اومدن یا به خاطره انجام ندادن نهی از منکر؟؟؟؟خبر دارید که اینا همه هم وطنای ما هستن؟؟؟؟بله من و شما!!!!!!پس چرا هیچ کس هیچ کاری انجام نمیده؟چرا همه انتظار داریم که نفر بغل دستیمون این کار رو انجام بده؟؟؟؟اصلا چرا هیچ چی سر جاش نیست؟؟؟؟؟؟؟؟

مگه نه این که مسلمونها احادیث زیادی دارن در مورد امر به معروف و نهی از منکر؟مگه نه این که ما مسلمونیم؟؟؟؟؟؟

امیدوارم تنها اسم مسلمون بودن رو یدک نکشیم!!!!!!البته هنوز پیدا میشن افرادی مثل جناب فروزش که حاضرن حتی از جونشون بگذرن تا از ناموسشون دفاع کنن ولی............متاسفم که باید بگم شاید تعدادشون از انگشتان دست هم.......!

امیدوارم که یه روزی همه چی درست بشه،هر چند که امید خالی کافی نیست!ولی چه میشه کرد؟!......................

 

پ.ن1:سلام

پ.ن2:باور کنید من نه بابام روزنامه خراسان کار میکنه نه هیچ کدوم از اقوام فامیل و وابستگان.....!....ولی دوست دارم این هفته نامه رو چون خیلی وقتا یه سری حقایق رو می فهمم که .................اصلا چیه آقا دوست دارم تبلیغ کنم مشکلیه؟؟؟

پ.ن3:دوستان کنکوری امیدوارم که به خوبی کنکورتون رو بدین و جایی که خودتون دوست دارین قبول شین....براتون آرزوی موفقیت میکنم

پ.ن4:در پناه حق

 

 

 

 




موضوع مطلب :