سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب هر چه کنی ذره پروری است ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسری است
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 173622



سبکسری های قلم...
شاید اندکی تامل....
پنج شنبه 90 تیر 30 :: 5:5 عصر ::  نویسنده : الهه       

از تاکسی پیاده میشود باقی مانده پولش را این دست و آن درست میکند میخواهد چیزی بگوید که پشیمان میشود و میرود،دختردانشجویی که رو به روی دانشگاه آزاد از تاکسی پیاده میشود 50تومان بیشتر از کرایه هر روزش کم شده بود.با خود فکر میکنم از چند نفر این 50تومان را بیشتر گرفته است...

رفته ایم سوپری،خریدهایمان زیاد نیست ولی آن قدری هست که تازه توی خانه متوجه لیست خرید شوم که توی آن یک بستنی 500تومانی اضافه تر ازچیزهایی که خریده ایم کم شده،باخودم فکرمیکنم چندتا از این 500تومانی ها توی روز اشتباهی کم میشود.

رفته ایم یک فروشگاه که به بعضی از اقلام خوراکی اش حراج زده،چندتا از اجناسی را که قرار نداشته ایم بخریم را به خاطر20،30،50 در صد تخفیفشان به سبد اضافه میکنیم اما وقتی توی راه فاکتور را بررسی میکنیم متوجه میشویم که هیچ کدام از اجناس تخفیفی که نخورده اند هیچ مالیاتی را هم برای اجناس اضافه پرداخته ایم.با خود فکر میکنم که این اشتباه برای چند نفر دیگر تکرار شده!!!...

دخترک دانشجو به خاطر ترس از تحقیر اعتراضی نکرد!ما به خاطر آشنایی و عدم توهین به سوپری اعتراضی نکردیم،در فروشگاه کسی جوابگوی اعتراض کسی نیست ولی باید بگردیم و دلیل این همه حرف نزدن ها را بیابیم.هنوز هم نمیفهمم مشکل از تربیت ماست مشکل از اوضاع جامعه است یا باید پر رو باشی تا بتوانی از حق و حقوقت دفاع کنی...!

به تاکسی هایی فکر میکنم که بابت کرایه های اضافی که از من گرفته ان به آنها اعتراضی نکرده ام،به سوپرمارکت هایی که جنس اضافه حساب کرده اند و پول اضافی گرفته اند،به مکانهایی که با بی انصافی از مشتری شان قیمت بالاتری گرفته اند به مکانهایی مثل هتل و قطار و هواپیما که پول گرفته اند بابت خدمات اما خدماتی ارائه نکرده اند....و ما مشتری های خوب و مودب هیچ اعتراضی نکرده ایم،تا کسی پشت سرمان نگوید چه آدم بی کلاسی،چه قدر خسیس ، چه اقتصادی،چه قدر با حساب و کتاب،و فکرنکرده ایم که با این کارمان به دزدی در روز روشن کمک کرده ایم و ظلم کرده ایم به آدم های دیگری که مشکل مالی دارند و نمی توانند این دزدی را در زندگیشان تحمل کنند.....

بر گرفته از ضمیمه هفتگی روزنامه خراسان(جیم)با تصرف و تلخیص *ستون محرمانه مستقیم-صدیقه سادات بهشتی-

 

خیلی به حرفایی که بالا نوشتم فکر کردم....دیدم واقعا یه حقیقت محضه......برای خودم بارها پیش اومده که خواستم جایی بقیه پولم رو بگیرم اما نگرفتم...حالا چرا نمیدونم....شاید ترسیدم که تحقیر بشم....شاید هم ترسیدم که بهم بخندن....ولی الان که فکرش رو میکنم خب مگه گرفتن حق خنده داره؟؟؟مگه نه این که باید هرکس از حقش دفاع کنه؟؟؟؟مگه نمیگن که حق گرفتنیه نه دادنی!!!!!!

گرفتن حق و حقوقمون رو باید از اهمین مسائل ساده و پیش پا افتاده شروع کنیم تا اگه یه روزی خواستن بیشتر و بزرگتر به حقمون تجاوز کنن بلد باشیم جلوشون وایسیم.....بلد باشیم تو سری خور نباشیم و هرکس هرچی گفت قبول کنیم.....

الان تصمیمم رو گرفتم که از این به بعد از حقم دفاع کنم هرچند که باز هم مطمئن نیستم وقتی تو اون موقعیت قرار گرفتم چه عکس العملی از خودم نشون بدم.....!!!!ولی بیاین تصمیم بگیریم که رسیدن به اهداف بزرگ از همین اهداف کوچیک شروع میشه....پس اندکی تامل

 

پ.ن1:سلام......

پ.ن2:میلاد منجی بشریت مهدی(عج)گذشت و من نتونستم بیام و تبریک بگم ....حالا این عید گذشته رو بهتون تبریک میگم باشد که سال دیگر به همراه خود مولا این جشن بزرگ رو برگزار کنیم....

پ.ن3:اگه سریال نابرده رنج رو که شبا ساعت 11 از شبکه 3 پخش میشه نگاه نمیکنین....تیتراژ آخرش رو که احسان خواجه امیری خونده گوش بدین خیلی قشنگه......

پ.ن4:در پناه حق........




موضوع مطلب :