سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب هر چه کنی ذره پروری است ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسری است
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 30
کل بازدیدها: 173711



سبکسری های قلم...
شاید اندکی تامل....
شنبه 89 اسفند 21 :: 12:27 صبح ::  نویسنده : الهه       

سلام....

امسال هم اومد و مثل برق و باد گذشت .......خیلی زود گذشته نه؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!نمیخوام حرف تکراری بزنم و البته کلیشه ای.هرچند که بعضی از حرفها هرچند که تکراری شدن بازم قشنگن ولی من حوصله ندارم الان از خونه تکونی دل و دورکردن کینه ها یا نمیدونم مثلا دوست و صمیمی بودن حرف بزنم از این جور چیزا تا دلتون بخواد تو وبلاگ های دیگه وبیشتر از اون تو تلویزیون هست......

خوشبختانه این آخر سالی دو تا تا اتفاق خوب واسم افتاد که خیلی خوشحالم کرد

حالا اول اولی رو بگم یا دومی؟خب حالا که خیلی اصرار میکنید اول دومی رو میگم!!!!!!نه؟؟؟؟آره؟؟؟؟؟؟؟؟باشه پس اول همون دومی نه ببخشید اولی رو میگم

اولیش این که داستانی که فرستاده بودم در سطح شهر از بین حدود700 اثر منتخب شد که خیلی خوشحالم کرد......البته خب جایزه ارزش مادی خیلی زیادی نداشت ولی مهم این بود که من یکی از اولین کارام منتخب یه جشنواره شد که این برام خیلی خوشایند بود.......

دومیش هم این که اگه یادتون باشه چند وقت پیش ازتون خواستم که واسم دعا کنید که یه آزمون حیاتی دارم حالا نمیدونم که دعا کردید یا نه ولی اونایی که دعا کرده بودن دعاشون مستجاب شد و تو اولین مرحله المپیاد ادبی قبول شدم حالا باید برای مرحله دوم حسابی درس بخونم و احتمالا کل عید مدرسه خواهم بود که حسابی کارم در اومد:-)

از اینا که بگذریم وقتی به پشت سرم به طول سال 89 نگاه میکنم می بینم خدا رو شکر خیلی اتفاق بدی واسم نیفتاده ......جز چند تا مریضی عزیزانم که به لطف خدا همشون بخیر گذشتن.......

و البته اتفاق خوب هم واسم زیاد افتاد مثلا اوایل سال یکی دیگه از داستانهام در سطح ناحیه اول شد......یا همین که این وبلاگ رو راه اندازی کردم و کلی دوست خوب پیدا کردم که عمرا اگه کل زمین رو هم میگشتم پیداشون نمیکردم!!!!!!!توغم ها و شادیهاشون سهیم بودم اگه ناراحت بودن سعی کردم که همدردی کنم و اگه خوشحال بودن منم خوشحال شدم.......امیدوارم که دوست خوبی بوده باشم براتون

این کار قشنگیه این که برگردید به عقب و ببینید خدا چقدر تو سالی که داره کم کم تموم میشه  بهتون لطف کرده و چقدر اتفاق خوب واستون افتاده.......اتفاق های بد رو گاهی بهتره که آدم فراموش کنه برای همین ازتون میخوام که اتفاق های خوبی که واستون افتاده رو اینجا بنویسید تا همه تو شادیهای هم سهیم باشیم......و احیانا اگه کسی دوست داشت درمورد اتفاقات بد زندگیش هم صحبت کنه تا سبک بشه من خوشحال میشم بتونم باری از رو دوش کسی بردارم

پ.ن1:امتحاناتمون چند وقته دوباره شروع شده برای همین کمتر میام نت

پ.ن2:کامپیوترم هم چند وقته خیلی خوب کار نمیکنه و دوباره برای همین کمتر میام نت

پ.ن3:خریدهای عیدم رو هم هنوز نکردم!!!!!برای همین کمتر میام نت

پ.ن4:دوست خوبم تسنیم جون امیدوارم که به سلامت بری و برگردی فقط دوستات رو فراموش نکن

پ.ن5:سنا جون از این که به یادم بودی ممنون

پ.ن6:لطفا با بعضی کارهای بچگانه چهارشنبه سوری تون رو تبدیل به چهارشنبه سوزی و عیدتون رو تبدیل به عزا(البته خدایی نکرده)نکنید

پ.ن7:علی یارتون....در پناه حق




موضوع مطلب :