سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

دشنام یا دعای تو در حق من یکی است ای آفتاب هر چه کنی ذره پروری است ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسری است
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 26
کل بازدیدها: 173719



سبکسری های قلم...
شاید اندکی تامل....
سه شنبه 89 اسفند 3 :: 4:20 عصر ::  نویسنده : الهه       

در زمان های دور سالهای خیلی قبل،قبل از این که انسانی بر روی زمین باشد تمام خصایل و خلقیات دور هم جمع بودند.....این ماجرا روزی بین آنها اتفاق افتاد بخوانید:

ذکاوت:دوستان بیاین قایم باشک بازی کنیم

همه موافقت کردند:آره خیلی فکر خوب و جالبیست

دیوانگی فریاد زد:من چشم میذارم

همه قبول کردند چون هیچ کس دوست نداشت که دنبال دیوانگی بگردد....

دیوانگی چشم گذاشت:یک.....دو.....سه........

هر کسی سعی در پنهان کردن خود داشت......لطافت خود را به شاخ ماه آویخت.....هوس به اعماق زمین رفت......خیانت در زیر سنگی پنهان شد......دروغ گفت که پشت درختان میرود اما به اعماق دریا رفت او باز  هم دروغ گفته بود....اما عشق نمی دانست که کجا پنهان شود او مردد بود....

دیوانگی همچنان می شمرد......شصت و دو....شصت و سه.......

مهربانی که عشق را در تردید دیده بود به عشق گفت:اونجا توی اون گل های سرخ می تونی خودت رو پنهان کنی.......عشق در یک لحظه تصمیمش را گرفت او در گلی سرخ پنهان شد.

دیوانگی به انتهای شمارش نزدیک میشد:نود و هشت......نود و نه...........صد

او اول از همه تنبلی را پیدا کرد چرا که تنبلی،تنبلی اش آمده بود تا پنهان شود.دیوانگی همه را پیدا کرد لطافت را بر روی ماه یافت،دروغ را در کف دریا پیدا کرد هوس را از اعماق زمین و خیانت را زیر سنگ.......حال فقط عشق مانده بود. او بسیار دنبال عشق گشت اما او را نیافت.تا این که حسادت به دیوانگی گفت که عشق در گلهی سرخ پنهان است.

دیوانگی خوشحال از پیدا کردن عشق دشنه ای برداشت و به سمت گل ها رفت و با آن گل ها را مورد حمله قرار داد.تا این که عشق باآه و ناله از گل ها بیرون آمد او دستهایش را بر روی چشمانش نهاده بود و گریه می کرد......آری او کور شده بود....

دیوانگی ترسید و سپس ناراحت گفت:دوست عزیز بگو تا برایت کاری انجام دهم کاری که تو را درمان کند.

عشق گفت:تو نمی توانی من رو درمان کنی اما اگه میخوای کمکم کنی تا جهان هست راهمای من باش

و این گونه است که هر کجا عشق است با چشمانی کور،دیوانگی نیز همراه اوست........

پ.ن1:سلام

پ.ن2:این متن رو یکی واسم خوند بعدش خودم با انشای خودم نوشتمش.........

پ.ن3:میلاد رسول اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) را با یه رو روز تاخیر تبریک میگم........

 




موضوع مطلب :