هی.....هیی........هیییییییییییییییییی........هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

دیدید کتابهای دبستان عوض شده؟؟؟؟؟؟خیلی وقت پیش ها البته این اتفاق افتاد......کتابها شده بخوانیم و بنویسیم و توش کلی داستان داره و شعر و عکس های رنگی.ولی من خوشحالم که کتابم عوض نشد و با همون کتاب های قدیم درس خوندم.چند وقته پیش داشتم کتابهای دبستان رو ورق میزدم دلم گرفت.دیگه توش خبری از تصمیم کبری و حسنک کجایی نیست.دیگه برای کوکب خانوم که زن باسلیقه ای بود و وقتی براش مهمون سر زده اومد تندی رفت و برای ناهار تخم مرغ(!)درست کرد نیست......دیگه دهقان فداکاری نیست که از خود گذشتگی کنه و لباسش رو درآره تا بخواد جون هم وطناش رو نجات بده!!!!

(البته الان برای یه لحظه شک کردم اینایی که من گفتم تو کتاب دوم بود ولی من داشتم کتاب های چهارم رو نگاه میکردم.......هست یا نیست؟)

نمی دونم که با عوض شدن کتاب ها چه اتفاقی واسه بچه ها افتاده .که وقتی بهشون دیکته می گی عاشورا واقعه به این مهمی رو با الف مینویسن!!!!!!!!!!!

یادمه که من وقتی برای اولین بار تو کلاس چهارم از خودکار استفاده کردم این قدر خوشحال بودم و البته مواظب که اشتباه ننویسم چون بعد امکان پاک کردنش نبود.البته بود ها باید با پاک کن جوهری پاک می کردم که اون هم عوض این که پاک کنه بدتر دفترم رو خراب میکرد!!!!!

حالا دختر عمه یازده ساله من وقتی مشق می نویسه از خودکار استفاده می کنه و تو هر 3 تا کلمه 4 تا غلط می نویسه و بعد هم فرت و فرت از غلط گیر استفاده می کنه.متاسفانه کسی به بچه های ما آموزش نمیده که هر اشتباهی رو نمیشه پاک کرد.وقتی بهش گفتم چرا این قدر از غلط گیر استفاده می کنی خوب نیست با یه حالت خاص گفت:خانوممون گفته

(امیدوارم که عمه گرام این دور و برها پیداش نشه که............)

در مورد کلمه های سری پیش هم باز این سنا همه رو جواب داد......دیگه نمی نویسم برید از همون جا معنی ها رو بخونید سنا فکر کنم اگه اینا رو هم بتونی جواب بدی باید از طرف استاندار خراسان یه چیزی بهت بدیم:دیییییییییییییی

جواری:؟؟؟

ماشو:؟؟؟

غطه:؟؟؟

لخه:؟؟؟

ریحون من رو به یه بازی وبلاگی دعوت کرده بود حالا منم می خوام بازی کنم:(ریحون جان با اجازه دیگه حال نوشتن سوال ها نبود کپی کردم سوال هارو)

اولین پست که گذاشتید و کجا ؟

تو وبلاگ elahe1388.bligfa.com یکی از داستان هایی که خودم نوشته بودم رو گذاشتم البته نصفه

مهمترین اتفاق وبلاگی:

آشنا شدن با سنا(اون موقع اسمش دیانا بود......و بعد هم ریحون)

باحالترین اتفاق:

این که بعد از یه مدت خیلی زیاد تازه فهمیدم با تسنیم تو یه مدرسه درس می خونم

 پستی که دوستش دارم:

پستی که در مورد حرم نوشتم.....

بدترین پست:

اولین پست تو همین وبلاگ.....

اولین دوست همشهری:

ریحون(البته بودن قبل ترش ها ولی دوست نبودن!!!!)

اولین دوست هم وطنم:

زیاد دارم دوست هم وطن ولی فکر کنم سنا باشه

اولین قرار وبلاگی:

دم در نماز خونه مدرسه با تسنیم!!!!

اولین کسی که منو به جمع دوستای الان اورد:

دوباره سنا..................

دوستایی که از نزدیک دیدمشون:

تسنیم فقط............

کسایی که دوست دارم از نزدیک ببینم:

ریحون.....سنا.....سوگول........فیلسوفچه..........

ایکن برگزیده برای من:
خیلی اها آیکون نیستم بیشتر دوست دارم تماشا کنم ولی از این خیلی خوشم میاد

دوستایی که  دیگه نمی ایند :

ویدا دیگه نمیومد ولی امروز با کمال تعجب دیدمش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بقیه هم همه سر و مر و گنده دارن میان

و من هیچ کس رو به بازی دعوت نمیکنم چون هر کسی رو که می خواستم دعوت کنم ریحون دعوت کرده بنابراین فقط میگم هر کی دوست داره بازی کنه خیلی خوبه تجدید خاطره میشه!