سلام مليکم!
چه طوري رفيق؟
آره شده،که دلم بگيره و هيچ توجيهيم نداشته باشه.
الهه جون سلام دل گرفتن ما آدما اين روزا خيلي عجيب نيست اما برات دعا مي کنم الهي دلت هيچ وقت نگيره..و يادت باشه "خدا آن حس زيباييست ک در تاريکي صحرا،زماني ک هراس مرگ مي دزدد سکوتت را يکي آهسته مي گويد:کنارت هستم اي تنها و دل آرام مي گيرد...
ايشالا که هيچ موقع حالت گرفته نباشه
من ميزنم بيرون مثه امروز زير بارون صداي ضبطمم زياد ميکنم
سلام!
از اون چيزهايي که از وبتون دستگيرم شد، شما هم مرحله ي دوم المپياد ادبيات قبول شديد، مثل من! دقيقا خبر داريد که بايد چند درصد سوالاتمون درست باشه که قبول بشيم؟ کليد ها اومده روي سايت باشگاه ، شما راضي بوديد ازشون؟ چون من چند تا از سوال ها رو مي دونم که غلطه . ممنون
الي ببين اصولا من نم دونم چرا توي مسيج و کامنت سلام نمي کنم. به دکتر هم که اس ميدادم واسم همش ميزد سلام.
خب چه کار کنم دست خودم نيست هي شماها واسم سلام مي نويسين آب ميشم از خجالت:(
اول اينکه دقيقا حس تو رو دارم شايد يه عالمه از تو بدتر. نمي خوني وبمو ديگه. الان دقيقا يه پست نوشتم در مورد اين
دوما اين مهندس فخريه همين آق مهندس خودمون نيست که اشتباهي نوشتي وحيد...ايشون سيد محمد رضا فخري هستن ها:دي
سوما اينکه سمانه نه به اون چشم غره ي ديروزش که داشتم با تو حرف ميزدم نه به اين قربون صدقه اش...اوه اوه:دي
سلام.
بزار از آخر شروع کنم!!!!!
از مطلب(تاوان) چيزي سر در نياوردم.
در مورد تنهايي که کاملآ موافقم.منم بعضي وقتها فکر ميکنم
که بدبخت تر از من پيدا نميشه!!! وب رو براي همين انتخاب
کردم که بتونم حرفهاي دلمو بنويسم چون ميدونم چشمهايي
هست که ببينه و گوشهايي که بشنوه و دلهايي که حس کنه.
اميدوارم که هيچ وقت تنها نباشي.
نه خداييش به اين نميگن ابتکار؟ از آخر شروع کني برسي به
اول.بدرود ...