به سختي! :دي
راستش من از دوران دبيرستان هم بي علاقه به رشته انساني نبودم. اما خب... هم به دليل اينکه مدرسه عتيقه ما رشته انساني رو اَخ ميدونست و هم به دليل اينکه جامعه عقل انساني خونده ها رو اوف ميدونست (:دي) نرفتم سراغ اين رشته. اما دوران کارشناسي سر و کارم با فلسفه زياد بود. چون اساساً فيزيک چيزي جداي از فلسفه نيست و خواهي نخواهي دچار مباحث فلسفي ميشي. خوشبختانه توي همون دوران با يه عده افرادي آشنا شدم که مخشون مثل خودم پاره سنگ داشت :دي
اونا پيش گام بودن در زمينه فلسفه و زودتر از من کنکور فلسفه شرکت کردن و راهنماي من شدن و اين بود که من به راه راست منحرف شدم :دي
يه آمار جالب بدم: هر سال از بين دانشجوهاي فيزيک، دست کم يک نفر به فلسفه گرايش پيدا ميکنه! همون سالي که خودم کنکور ارشد فلسفه دادم، يک نفر ديگه از دوستاي فيزيکيام فلسفه دانشگاه بهشتي و يک نفر ديگه فلسفه علم دانشگاه امير کبير قبول شد! توي دانشگاهي که خودم درس ميخوندم هم تا دلت بخواد دانشجوهاي فيزيک و رشتههاي ديگه بود که ارشد فلسفه رو انتخاب کرده بودند.
خلاصه که اينجورياست! برو خودت رو تحويل بگير که انساني ميخوني! اما اينم بگم... براي فهم رشته انساني، يک ذهن آشنا به رياضي خيلي موفقتره! حق با افلاطونه که سر در آکادمياش نوشته بوده : کسي که رياضي نميداند وارد نشود!